سریال با این جمله آغاز میشود که «نیمی از این قصه واقعی است و نیمی از آن حقیقت دارد» و بر اساس پروندههای امنیتی از فعالیت اینفلوئنسرها و گردانندگان سایتهای شرط بندی ساخته شده است. این مجموعه تلویزیونی به کارگردانی احمد معظمی و تهیهکنندگی ابوالفضل صفری از اوایل آبان ماه روی آنتن رفته و تا ۳۰ قسمت ادامه دارد. این سریال با روایت دو قصه موازی به زندگی دو شخصیت غلامرضا و کیان از دو طبقه اجتماعی مختلف با انگیزهها و کشمکشهای متفاوت میپردازد. با ابوالفضل صفری، تهیهکننده سرجوخه درباره جزئیات بیشتر این مجموعه تلویزیونی گفتوگو کردیم که میخوانید.
شما در سریالهایی همچون سارق روح، ترور خاموش و خانه امن نیز به مسائل روز جامعه پرداخته بودید و در سریال سرجوخه هم به سراغ فعالیت سایتهای شرطبندی در فضای مجازی رفتید، چرا پرداختن به مسائل روز برایتان اهمیت دارد؟
گونه امنیتی- جاسوسی، ژانری پرمخاطب و اثرگذار در سینما و تلویزیون است که در همه جای دنیا به ویژه آمریکا، طرفداران زیادی دارد. آثاری هم که در این گونه ساخته میشود بر اساس مبانی نظری یک نظام و کشور است. سریالهایی که ما با موضوعات امنیتی، سیاسی و اجتماعی برای تلویزیون ساختیم نیز مبتنی بر نظام مسائل رسانهای کشور در شمول مختلف امنیت از جمله امنیت اجتماعی، اقتصادی و امنیت نرم است. ما در این سریالها یک مسئله امنیتی را از دل قصهای واکاوی میکنیم؛ مثلاً در «ترور خاموش» مسائل امنیتی از موضوع مواد مخدر درآمد، در «خانه امن» از دل مفاسد اقتصادی و پولشویی طرح مسئله شد و در «سرجوخه» از موضوع سایتهای شرط بندی و باندهای زیرزمینی به روایت رسیدیم. اینها مسائل روز جامعه ماست که باید به صورت رسانهای و با الگوی نمایشی به آگاهی مردم برسد. این مسائل در بخش خبری یک کارکردی دارد و در برنامه گفتوگومحور، کارکرد دیگری ولی زمانی که در سریال و کار نمایشی به این مسائل میپردازیم، به دلیل وسعت مخاطبان و اثرگذاری آن اهمیت بیشتری مییابد چون اینها مسائلی هستند که کشور از ناحیه آنها آسیب میبیند. سایتهای شرطبندی بیش از ۵ میلیون نفر را در کشورمان درگیر خودشان کردهاند و کشور را متحمل آسیبهای اقتصادی و فرهنگی جدی کرده است. وقتی این مسائل به سرویسهای جاسوسی بیگانگان هم گره بخورد، اهمیت پرداختن به آن عیانتر میشود.
این موضوعات از قبل در سرفصل تولیدات سازمان صدا و سیما قرار داشته یا پروندههای امنیتی جاسوسی جدیدی که در این باره گشوده شده، ضرورت پرداختن به آن را نمایان کرده است؟
مدیران تلویزیون مبتنی بر نظام مسائلی که دربرگیرنده اهداف، سیاستها و انتقال پیام باشد برای تولید محتوا تصمیمگیری میکنند. بنده به عنوان تهیهکننده، موظفم یکی از این خطوط را دنبال کنم، ممکن است به تهیهکننده دیگری تکلیف شود که برای نوروز سریال کمدی بسازد زیرا در مقطعی باید مردم را خنداند و در مقطعی دیگر باید نسبت به مسائل امنیتی و اجتماعی آگاهشان کرد. در مجموع از آن نظام مسائل، هر بار یک مسئلهای مطرح میشود که برای نوشتن فیلمنامه به سراغ پروندههای امنیتی مرتبط با آن موضوع میرویم.
برای تولید سرجوخه و سفارش فیلمنامه هم به پرونده شاخهای اینستاگرامی و گردانندگان سایتهای شرط بندی دسترسی داشتید؟
بله، بدنه اصلی قصه، پروندههای امنیتی روز کشور است، پروندههایی که زمانی طولانی از رسیدگی به آنها نگذشته و برخی از پروندهها مربوط به چند ماه پیش است. بدنه اصلی قصه مبتنی بر پروندههای امنیتی است و بدنه دراماتیک قصه هم مبتنی بر تحلیلها و آسیبهای اجتماعی است که از سایتهای شرطبندی و رفتار اینفلوئنسرها داشتیم.
شما در این سریال به موضوع ورود افراد مشهور اعم از بازیگران و ورزشکاران شناخته شده به تبلیغ سایتهای شرطبندی هم پرداختید، این سبب اعتراض از سوی آنها نشده است؟
ما باید به وجدان خودمان برگردیم، سعی کردیم راه درست را برویم و کار درست را بسازیم، نمیگویم حرفی که ما میزنیم مطلقاً درست است اما این سریال براساس اعتقاد و ایدئولوژی ساخته شده است. حتماً این سریال موجب میشود به عدهای بربخورد و عدهای صدای اعتراضشان بلند شود اما بهتر از این است که مردم خسارتهای جبران ناپذیری را متحمل شوند و سرمایهشان را در سایتهای شرطبندی از دست بدهند.
نگاه شما در این سریال به مسئله فعالیت سایتهای شرطبندی و فریب کاربران ایرانی، نگاهی گذرا و سطحی نیست بلکه نگاهی آسیبشناسانه به این موضوع دارید، چرا پیش از این توجه به این مسائل در سریالهای تلویزیونی در حد یک قصه فرعی و اشاره بود؟
آثاری که ما ساختهایم مبتنی بر تصمیمهای راهبردی سازمان صدا و سیما در گونه نمایشی است. وقتی چنین بسته استراتژیک محتوایی برای تولید در صدا و سیما طراحی میشود نمیتوان نگاه گذرا به مسائل آن داشت. زمانی که موضوعی را موشکافی میکنیم باید نگاهی عمیق و زنجیرهوار به مسائل داشته باشیم. درباره آگاهیبخشی به مردم از فریب سایتهای شرطبندی، کمکاری صورت گرفت و برنامهای جدی درباره آن ساخته نشد به طوری که این سایتها رشد قارچگونهای پیدا کردند. البته پرداختن به سایتهای شرطبندی بخشی از قصه سرجوخه است و قصههای دیگری هم در سریال وجود دارد. به نظرم در همین حد هم اثرش را گذاشته است تا مخاطب متوجه شود که تمام دعواها و جنجالهای اینفلوئنسرها صوری و جعلی است و برای فریب مردم. در واقع کاربران در یک بازی طراحی شده قرار گرفتهاند که فقط جنبه سرگرمی ندارد بلکه بستری فریبکارانه برای گرفتن سرمایه مالی آنهاست.
شما علاوه بر این مجموعه در سریالهای قبلیتان هم با احمد معظمی همکاری داشتید، از تجربه همکاری با این کارگردان بگویید.
تجربه همکاری با احمد معظمی برای من بسیار خوب بود. همسن و دوست هم هستیم و رفاقت ۲۰ ساله ما به حوزه کار هم کشیده و نتیجه این همکاری همدلانه سبب به سرانجام رسیدن کارهای سخت در شرایط کرونا و تنگناهای اقتصادی شده است. با وجود تمام سختیهایی که در تولید داشتیم، روحیه جهادی بچهها موجب شد سرجوخه ساخته شود.
سرجوخه سریالی پربازیگر و پرلوکیشن است، از دشواریهای تولید آن بگویید.
این سریال بیش از ۴۰۰ لوکیشن متفاوت دارد. وقتی مخاطب این ریتم تند را با تعدد موقعیت، بازیگر و کنش و واکنش میبیند متوجه تولید سنگین آن و فشردگی اجرا میشود. این سریال به اندازه یک سریال ۹۰ قسمتی (در کلاس ملودرام) فیلمبرداری شد و پر از اتفاقهای ویژه بود. برای تمام پلانها و سکانسها طراحی شده بود و این طور نبود که دوربین روشن شود و سکانسی را بگیریم مثلاً برای اجرای سکانس آتش گرفتن ماشین ساسان قفلی بیش از ۲۰۰ میلیون تومان هزینه شد و یک ۲۰۶ را واقعاً آتش زدیم؛ برای اینکه نمایش دعوای ساسان و کیان را واقعیتر نشان دهیم نه اینکه در یک دیالوگ ماجرا را جمع کنیم و بگوییم کیان، ماشین ساسان را آتش زد. این فقط یک نمونه از دشواریهای تولید بود، همه سکانسهای سریال با همین دقت و سختی ساخته شد. ضمن اینکه تولید ما در شرایط کرونا بود و نگران حفظ سلامتی اعضای گروه هم بودیم اما به لطف خدا، کار به سرانجام رسید.
نظر شما